میخواهیم به یک جشن ازدواج برویم.
یک تالار زیبا با پذیرایی سزاوار و احترام شایان میزبان به مهمانان.
حال وقت صرف غذا رسیدهاست. ۳۰۰ نفر مهمان حاضر در تالار به سر میز شام دعوت میشوند در حالی که میزبان ۱۰ نوع غذا برای ۶۰۰ نفر تدارک دیده است.
مهمانان به سر میزها میروند و با اشتها از غذاها میل میکنند اما باز ۳۰۰ غذا دست خورده و نخورده برجا میماند یک لحظه همه مهمانان را در چالش مانکن نگه میداریم تا به نتیجهای برسیم.
همة مهمانان به یک کلمه و یک نتیجه میرسند:اسراف و البته دریغ از غذاهایی که حیف و میل شد.
حالا به نوروز باستانی و برنامههایی که سیمای جمهوری اسلامی ایران، با زحمت و هزینههای فراوان برای نوروز تدارک میبیند میرویم. هنگامهای که سیما سعی دارد تا با برنامههایی متنوع و زیبا از مهمانان خود- مردم شریف ایران- به طور شایانی پذیرایی کند اما چرا این همه و چرا این همه عجله؟
آیا اسراف نیست که شبکههای سیما این همه فیلم و سریال و ویژه برنامه را در حالی پخش میکنند که مخاطبان یا در سفرند یا مشغول دید و بازدید نوروزی. آیا هدف اصلی نوروز نشستن پای تلویزیون است یا دید و بازدید؟ آیا بهتر نیست به مردمی که دید و بازدیدهایشان اندک و به نوروز محدود شده– به جای تماشای تلویزیون- فرصت دید و بازدید و گفتگوی بیشتر داد؟
اینجاست که متوجه میشویم -همانند مثال بالا- سیما در پذیرایی، اسراف کرده است و اینجاست که مردم دید و بازدیدها را به تماشای این سفرة – به نسبت – رنگین ترجیح میدهند و این همه هزینه و زحمت و تلاش نادیده گرفته میشود و مردم از ندیدن و نداشتن فرصت برای دیدن این برنامهها دریغ میخورند و برنامهسازان و شبکهها گمان میکنند چه پذیرایی شایستهای از مردم کردهاند. در حالی که با این کار، فقط آنتن -با این همه خوراک- چاق شده است و مهمانان از این خوراک چیزی میل نکردهاند.
معاونت سیما چند ماه قبل و نزدیک نوروز، طی جلساتی متعدد به تشکیل جلسات هماهنگی برای برنامهریزی برنامههای نوروزی و تنظیم زمانبندی پخش برنامهها(به منظور تداخل نداشتن پخش برنامههای مشابه) میپردازد بیآنکه به این مهم توجه کند که آیا بینندگان فرصت تماشای این حجم از برنامه را دارند؟
در این راستا برنامههای نوروزی را میتوان به دستههای زیر تقسیم کرد:
۱٫ویژه برنامههای سال نو :
هر سال دستکم ۶ و گاه ۸ شبکه به طور همزمان- و به تناسب رویکرد شبکهها- ویژهبرنامه سال تحویل خود را پخش میکنند. مجریها هم که تقریباً ثابتاند و قالب برنامهها هم با اندکی تفاوت، مشخص است. ویژهبرنامه سال تحویل مهمترین محل عرض اندام و رقابت شبکههاست. هر شبکهای که موفقترین برنامه سال تحویل را داشته باشد، گردن به افتخار فراز میکند و به خود میبالد که برنامة سال تحویل من بیشترین بیننده را داشت و این رقابت در هیچ مناسبت دیگری به این شدت دیده نمیشود. البته این نکته را باید در نظر داشت که این برنامهها از یک سو با شبکههای داخلی و از سوی دیگر با رقبای ماهوارهای فارسیزبان به رقابت میپردازند. لذا تهیه برنامهای تاثیرگذار، تلاش بسیاری را میطلبد. تجربة چند ساله تماشای این برنامهها نشان میدهد که اگر بخش مهمان را از آنها حذف کنید، فقط یک سلام و احوالپرسی مجری میماند و دو سه کلیپ نوروزی. از این رو این برنامهها اقبال خود را مرهون مهمانانی هستند که شبکهها بر سر پیشدستی برای دعوت از آنها با هم به رقابتی تنگاتنگ میپردازند.
در اینجا برد با برنامهای است که مهمانان خاصتر و چهرههای کمتر به تلویزیون آمده را دعوت کند. پس از گفتن تمام این موارد انصاف است بگوییم برنامهسازان ما برای ارائه ویژهبرنامه تحویل سال نو، گزینة دیگری روی میز انتخاب ندارند که این تنگنا به ضعف برنامهسازی برمیگردد که به حتم باید یک چهرة شناخته شده در برنامه حاضر شود تا مخاطب پای برنامه و شبکه بماند. البته ساخت برنامههای مهمانمحور، هم بسیار آسان است هم سهلالوصول. چون دعوت یک مهمان انرژی زیاد فکری(به معنای پرداخت و تدارک محتوا و پیام) از برنامهساز نمیگیرد. با این روش، مهمان به برنامه میآید و سلام و تبریک و خنده و دست و تشویق و هورا و خداحافظی. در حالی که آیتمسازی، فکر و زحمت و ایده میخواهد. اینجاست که برنامهسازان دعا به جان مهمانان میکنند و مهمانان دعا به جان ایشان. چون برنامة مهمانمحور، یک سود دوطرفه است که هر دو از آن بهره میبرند و راضیاند. هم مهمان در قبال حضورش در برنامه دیده میشود و نتیجة دیده شدنش را در رونق کار یا فروش آثارش میبیند و با هدیهای(از کم تا بسیار زیاد) برنامه را ترک میکند، هم برنامهساز (فقط با دردسر آفیش و تامین هزینه ایاب و ذهاب و پذیرایی) برنامهاش را پر میکند که این کار برایش نه زحمت فکرکردن دارد نه مشقت طراحی و بگیر و ببند تصویربرداری و تدوین و نریشن. از اینها که بگذریم بهتر است خودمان را به جای بینندهای بگذاریم که کنترل در دست بین شبکهها میچرخد و هیچ کدام از برنامهها چنگی به دلش نمیزند و اما چون میخواهد سال تحویل خوبی داشته باشد لبخندزنان در بین شبکهها میچرخد تا اینکه در همین چرخزدنها بین این برنامه و آن برنامه، لحظة تحویل سال فرا میرسد. او برنامهها را بریده بریده دیده است و بیشتر زمانش در این چرخزدنها گذشته است.
حال این سئوال مطرح میشود که آیا بهتر نیست معاونت سیما به جای چند ویژه برنامه سال تحویل، تمام توان خود و شبکهها را صرف وحدت و همگرایی برنامهسازان کند و بهرهگیری از نظر ایدهپردازها و با ترکیبی از مجریهای موفق شبکهها، فقط یک برنامه- آن هم در حد اعلا- بسازد تا بیننده با خیال راحت یک برنامه را ببیند، آن هم نه یک برنامه عادی، بلکه برنامهای فکر شده، پر از ایدههای نو که مهمانان، بخش کوچکی از آن را تشکیل میدهند.
برنامهای بدون زیادهگوییها و خندههای تصنعی مجریان خسته. برنامهای شایستة مردم فهیم ایران. با این اقدام شبکهها نه تنها دیگر رقیب هم نیستند که رفیق هماند و به اتفاق برای رسیدن به یک هدف تلاش میکنند. در چنین حالتی است که بهترین ایدهها جمعآوری میشود و چند تیم برنامهساز- به طور همزمان- پیشتولید آیتمها را آغاز میکنند. به این ترتیب بار تهیۀ این برنامه بر دوش عدهای اندک سنگینی نمیکند و گروههای برنامهساز با آرامش، پیش تولید برنامه را پیش میبرند.
که گفتهاند:” همیشه قدرتمندی در وحدت است.”
۲٫ فیلمهای سینمایی:
هر سال مدیران تامینبرنامه شبکههای سیما طی جلساتی در اداره کل تامین برنامه سیما فیلمهای خارجی و ایرانی خریداری و بازبینی شده را وسط میریزند تا نزدیک به ۱۰۰ فیلم سینمایی را برای پخش از شبکههای سیما در روزهای نوروز انتخاب کنند و حاصل این جلسات میشود تدارک ۱۰۰ فیلم که شاید در این میان بشود ۱۴ تا ۱۶ فیلم خوب و ارزشمند یافت و بقیه فیلمها نقش پرکنندة باکس فیلم سینمایی شبکهها را ایفاء میکنند و باز هم اشاره میکنیم حتی اگر تمام این صد فیلم، آثاری درخشان و دیدنی باشند باز هم بینندگان فرصت تماشای تمام آنها را ندارند و این در حالی است که سیما بهترین فیلمهای خارجی و داخلی خود را که هزینههای زیادی صرف خرید آنها کرده است در نوروز خرج میکند و بینندگان بقیه سال را در حسرت تماشای فیلمهای خوب طی میکنند. پس آیا بهتر نیست فقط دو شبکه برای پخش فیلم سینمایی انتخاب شوند و ۲۸ تا ۳۰ فیلم را در ایام نوروز- آنهم در بهترین زمان- پخش کنند؟ با این کار هم ۳۰ فیلم خیلی خوب به نگاه بینندگان پیشکش شده است، هم احتمال تماشای همه فیلمها بالا میرود، هم بهترین زمانها برای پخش فیلمها در نظر گرفته میشود و هم مدیران تامین برنامه شبکهها به جای رقابت در تصاحب فیلمهای خوب به سیما کمک میکنند تا بهترینها را عرضه کند.
۳٫ سریالهای نوروزی:
حداقل ۳ تا ۵ شبکه در نوروز به پخش سریالهای نوروزی میپردازند. سریالهایی که باز هم به خاطر فشرده بودن برنامههای نوروزی مردم و در سفر بودن آنها دیده نمیشوند و مصداق همان مثال شام مراسم ازدواج میشود که در بیپولی سازمان کلی هزینه شده، اما کسی پای محصول این هزینهها ننشسته است.
نکته شایان توجه در این خصوص کیفیت این سریالهاست که تجربه نشان داده از کیفیت چندانی برخوردار نیستند و این امر را میتوان در کم بودن فرصت تولید ونگرانی رسیدن اثر به پخش و نگارش عجولانة فیلمنامهها و برداشتهای با عجله سکانسها و دکوپاژهای دمدستی و موارد دیگر- که همگی زاییدة عجله و تنگنای زمان است- جستجو کرد. با این حال آیا بهتر نیست معاونت سیما از ماهها قبل بهترین طرحها را- در دو قالب کمدی و درام- از شبکهها طلب کند و از میان تمام طرحها یک سریال طنز و یک سریال درام(غیر طنز) فاخر را انتخاب کند و از تیمهای حرفهای و کارآمد و آزمون پس داده و فیلمنامهنویسان کارآزموده بهره بگیرد تا به جای ۵ سریال معمولی دو سریال آبرومند و بسیار خوب تهیه کنند؟ در این حالت هزینهای که برای تولید ۵ سریال صرف میشود به دو سریال خواهد رسید و سیما میتواند از سازندگان، کیفیت بهتر و بالاتری طلب کند. به این ترتیب کار به تساوی بین شبکهها تقسیم میشود. برای مثال میتواند مقرر کرد که ویژهبرنامه سال تحویل (با همکاری تمام شبکهها و پشتیبانی معاونت سیما) از آنتن شبکه سه پخش شود و شبکههای یک و تهران، سریالهای نوروزی و شبکههای دو و چهار، فیلمهای سینمایی نوروزی را پخش میکنند و نوروز سال بعد این سه حوزه به صورت چرخشی بین شبکهها تقسیم شود. در حالتی دیگر میتوان مسئولیت ساخت و پخش هر گروه از برنامههای نوروزی را -به طور ثابت- برعهدۀ شبکهای گذاشت که برای مثال تا ۵ سال یک شبکه، مسئول ساخت ویژه برنامۀ تحویل سال، دو شبکه مسئول پخش فیلمهای سینمایی و دو شبکه دیگر مسئول ساخت و پخش سریالهای نوروزی باشند. در این حالت هم مخاطبان تکلیف خود را میدانند و دچار سردرگمی نمیشوند هم شبکهها از رسالت نوروزی خود باخبر میشوند.
صفحه ۴ نشریه تخصصی بسامد شماره ۵۴