کارگردانی و سوئیچ Directing & Switching
در این مناظره به علت متحرک بودن سوژههای اصلی و شناور بودن میزانسنها، کارگردانی برنامه از حالت کلاسیک خارج میشود و قواعد سینماییای که مبنای کارگردانی تلویزیونی است اهمیت سنتی خود را از دست میدهد.
برای مثال کارگردان خود را ملزم به رعایت قاعده خط فرضی ۱۸۰ درجه نمیدانست و حتی اگر به رعایت آن اصرار میکرد ضرباهنگ اجرای مناظره و حرکات غیر قابل پیش بینی سوژههای اصلی فرصت توجه به قواعد را از کارگردان میگرفت.
به همین دلیل در طول برنامه چندین بار خط فرضی شکسته شد که نمی توان آن را ضعف در کارگردانی برنامه به حساب آورد.
ضرباهنگ سریع برنامه با سوئیچ به موقع دوربینها حفظ می شود. نماهای بستهی عکس العملی Reaction Shot کمتر استفاده شده و به نماهای پشت شانه (OTS ) اکتفا میشود. انتقال نماها با دیزالو Dissolve بسیار سریع ( در حد ۲ تا ۴ فریم ) انجام میشود. این عمل باعث می شود که کات ها به صورت غیرقابل محسوس نرم باشند.
تحلیل فرم مناظره
گفته میشود مشاوران رسانهای کلینتون صحنه مناظرهها را برای او شبیه سازی و پرسشها و چالشهای احتمالی را پیش بینی کرده و پاسخ های مناسب را بررسی کرده و او را برای قرار گرفتن در صحنه واقعی مناظره آماده کرده بودند. حرکات و جابجاییهای او به گونهای بود که انگار صحنه مناظره برایش آشناست. کلینتون به راحتی در تمام جهات قدم میزد و با همه حاضران در صحنه ارتباط چشمی و کلامی برقرار میکرد و با تمهیدات نامحسوسی که برایش در نظر گرفته بودند ، میدان دار مطلق صحنه مناظره بود اما ترامپ این توانایی را نداشت. اظهاراتش بیشتر کلی گویی بود، همچنانکه رفتار و حرکاتش هم خالی از جزئیات بود. وی نمیتوانست با تماشاگران حاضر در صحنه که بهانهای برای دوربینهای تلویزیونی بودند ارتباط مناسب برقرار کند. در هنگام صحبت کردن بیشتر به مجریان و یا به دوربین اصلی خودش ( دوربین ۲ ) نگاه میکرد. او بیشتر قصد داشت با رقیبش کشمکش عینی ایجاد کند ؛ متهم کردن کلامی، اشاره دست و انگشت و در نهایت بحث و جدل مستقیم با کلینتون حربهای بود که ترامپ فکر میکرد برگ برنده اوست.
کلینتون اما هوشمندانه سعی میکرد تا جایی که امکان داشت از مجادله رو در رو بپرهیزد. بنابراین از ترامپ دور میشد و در واقع به او پشت میکرد، به سمت تماشاگران حاضر در صحنه رفته و آنها را مخاطب قرار میداد. بدین ترتیب وارد بازی رقیب نمیشد و او را به انزوا میکشاند.
کلینتون با قدم زدن در طول صحنه خود را به سکوها یا به عبارت دیگر به دوربینهای تلویزیونی نزدیک میکرد و موفق می شد که بیشتر و بهتر در قاب تصویر قرار گرفته و برجسته شود. در پشت هر سکو یک دوربین قرار داشت که میتوانست از کسی که افراد حاضر در آن سکو را مخاطب قرار داده نماهای بسته ارائه کند. کلینتون این را به وضوح میدانست و سعی میکرد برای پاسخ دادن به پرسش ها به همه سکوها نزدیک شود. برای کمک به او پرسندگان بیشتری در سکوهای نزدیک به جایگاهش نشسته بودند. اما کلینتون آنقدر از نظر ذهنی آماده بود که وقتی فردی از سکوهای دورتر سوالی میپرسید، طول صحنه را طی میکرد و به دوربینهای سمت مخالف هم رخ مینمایاند. او موفق میشد ازدوربینهای هر دو سمت دکور نماهای بسته خوبی دریافت کند که قابل مقایسه با نماهای ترامپ نبود. ترامپ این را نمی دانست و یا توانایی برقراری ارتباط با حضار را نداشت. بنابراین در یک فضای محدود، حرکت میکرد. اما بیشتر دور خودش می چرخید! حرکاتی که تاثیر مثبتی برایش به همراه نداشت. او فقط از دوربین یکی از سکوها نمای متوسط دریافت میکرد و بیشتر صحبتهایش در قاب تکراری دوربین ۲ و نماهای باز دوربینهای دیگر بی اثر میماند. در واقع میتوان او را بازنده این رقابت از منظر فرم تلویزیونی دانست. یک نتیجه کلی که از هر دو مناظره به دست می آید این است که همه چیز در خدمت کلینتون قرار داشت و مشاوران رسانهای او بسیار هوشیارانه عمل کرده بودند. حتی نحوه کارگردانی و سوئیچ برنامه در جهت بهتر و بیشتر دیده شدن وی بود. انتخاب رنگ لباس، اندازه نماها، طول مدت هر نما، قرار دادن تعداد بیشتری از پرسندگان سوال در سکوهای نزدیک به او و زوایایی که برای کلینتون در نظر گرفته میشد، جانبدارانه اما نامحسوس بود. هرچند هوشمندی شخص کلینتون و توانایی بیشتر او در برقرار کردن ارتباط چشمی و ذهنی با مخاطبانش و تسلطی که بر کلام، لحن و بیان داشت مزید بر علت بود.
تحلیل ساختاری برنامه تلویزیونی دومین مناظره انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ، فرصتی مفصلتر و دقتی بیشتر از مطالب این چند صفحه می طلبد. بررسی چنین برنامههایی می تواند الگوی مناسبی را در اختیار برنامه سازان تلویزیون ما قرار دهد. پیش تولید صحیح، برنامه ریزی طولانی مدت و برپا شدن یک هفته ای دکور، تمرین و شبیه سازی اجرای برنامه، دقت در جزئیترین مسایل و … برای یک اجرای تلویزیونی ۹۰ دقیقهای می تواند یک کلاس درس خوب برای دانشجویان و جویندگان در ادبیات فرم تلویزیونی باشد.
صفحه ۳ نشریه تخصصی بسامد شماره ۵۹