خانه / کنتراست / کنتراست: ابوالقاسم معارفی(کارگردان پیشکسوت)

کنتراست: ابوالقاسم معارفی(کارگردان پیشکسوت)

تهیه کننده: احد رجایی- مهندس فنی و کارشناس رسانه

 

 

در این مطلب و کنتراست با خاطره‌ای از آقای ابوالقاسم معارفی(کارگردان پیشکسوت) می پردازیم و در ادامه به معرفی یکی از ‌‌نمایش‌های تلویزیونی کارگردانی شده توسط ایشان و بیان خاطره‌ای از این نمایش می‌پردازیم.

 

 

 

»آن زمان که تعداد کارکنان سازمان به دویست نفر هم نمی‌رسید، در برخی از شغل‌های تخصصی، چند نفر از وزارت فرهنگ و هنر به تلویزیون ایران آمدند که دوره‌هایی آموزشی برای آنها برگزار شد.
گروهی هم برای آموزش به خارج از کشور اعزام شدند. ساختمان ۱۳طبقه (تولید) در حال احداث بود و استودیو ۱۱ با امکانات و تجهیزات کم و ابتدائی، تازه برای ضبط برنامه آماده شده بود.
این استودیو را برای ضبط یک تئاتر هفتاد دقیقه‌ای، به مدت دو روز در اختیار ما قرار دادند که یک روز برای نصب دکور و تنظیم نور و یک روز برای تمرین با دوربین و ضبط اختصاص یافت.
آن زمان به کارگردان تلویزیونی، کارگردان فنی می‌گفتند. کارگردان فنی آن تئاتر، اسدالله پیمان بود که سابقه کار در تلویزیون خصوصی ایران را داشت. نورپرداز هم داود جم بود که نور را با پروژکتورهایی که با طناب آویخته می‌شد، تنظیم می‌کرد. آن زمان بسیاری از عناوین شغلی که امروز در تولید یک برنامه تلویزیونی وجود دارند، وجود نداشت.
همکارانی که در تولید این نمایش حضور داشتند، ۱۱ نفر بودند و یک نفر کار چند نفر را انجام می‌داد. من به جز نویسندگی، کارگردانی و تهیه کنندگی، مسئولیت خرید و تدارکات را نیز برعهده داشتم. داود جم، هم دستیار نداشت و خودش تمام کارها را انجام می داد. مدیر صحنه‌ای در کار نبود و تصویربردار اول، کار مدیر صحنه را انجام می‌داد و دستورات کارگردان را به داخل استودیو انتقال می داد، کارگردان نیز همزمان، کار منشی‌صحنه را نیز انجام می‌داد. ضبط برنامه نیم ساعت پس از نیمه شب به اتمام رسید. هماهنگی سیما، دو اتومبیل برای رساندن عوامل برنامه به خانه‌هایشان آفیش کرده بود. من بعضی از وسایل نمایش را از خانه آورده بودم و تعدادی را نیز از دوست و فامیل به عاریه گرفته بودم. دست تنها بودم لذا جمع‌آوری این وسایل طول کشید و وقتی جلوی ساختمان ۱۳طبقه رسیدم که اتومبیل‌ها رفته بودند و من جا مانده بودم. چاره‌ای نداشتم جز این که وسایل را به استودیو برگردانم. بارش باران از ساعاتی قبل شروع شده بود و مسیر ساختمان ۱۳طبقه به ساختمان پخش(که آن موقع ساختمان اداری هم بود) را که خاکی بود، گل و شل کرده بود. آن سال‌ها از میدان ونک تا جام‌جم بیشتر خانه‌ها یک طبقه و ویلایی بودند و ساختمان‌های چند طبقه کم بودند. در این مسیر فقط جوجه کباب حاتم بود که شب‌ها تا دیر وقت باز بود و در مسیر زمین‌های خالی زیادی بود. پارک ملت هم هنوز احداث نشده بود. به خیابان آمدم چند دقیقه‌ای منتظر ماندم. خیابان تاریک بود و پرنده هم پر نمی زد و خبری از عبور و مرور خودروها نبود. شاید ده دقیقه ای طول کشید که یک ماشین شخصی آمد و بدون توجه به من به راهش ادامه داد. پیاده به راه افتادم. چاره‌ای نبود باید پیاده می‌رفتم تا بلکه وسیله‌ای پیدا کنم. از بخت بد چند سگ ولگرد هم آن طرف‌ها پرسه می‌زدند که یکی از آنها به دنبال من آمد. آن زمان ۱۷ سال داشتم و از شدت ترس نمی‌دانستم چه باید بکنم. به آرامی به راهم ادامه دادم در حالی که تمام هوش و حواسم به سگ بود که متوجه شدم اتومبیلی آهسته، به من نزدیک شد و بوق زد. با خوشحالی و تعجب به طرف اتومببیل رفتم. راننده در را باز کرد و من که هنوز بهت زده بودم سوار شدم. راننده که متوجه حالت من شده بود، برای اینکه خیال مرا راحت کند گفت که او نیز از تلویزیون آمده و دیده است که من از تلویزیون بیرون آمده‌ام. او مرا به خانه رساند و هنگام پیاده شدن شماره تلفنی به من داد تا با او تماس بگیرم. فردای آن روز متوجه شدم که مسئول هماهنگی به سبب اینکه از سوار شدن تمام عوامل اطمینان حاصل نکرده، جریمه شده است و من به دلیل مسئولیت پذیری تشویق شدم. تازه فهمیدم آن شخص که مرا به خانه رساند، رئیس تلویزیون بود

نمایش تلویزیونی»سرودی برای مادران«
محصول: گروه معارف اسلامی شبکه اول
نویسنده: حسین پناهی
کارگردان هنری: ابوالقاسم معارفی
کارگردان تلویزیونی: گیتی جوادی
تهیه کننده: بهرام حیدری
تصویربرداران: محمدرضا کاظمی، یوسف دانش صدیق، اصغر بشیری، علی شوقیان
نورپرداز: داود جم
موسیقی : انتخاب بهرام حیدری
گریم: گروه گریم
سال تولید: ۱۳۶۳
بازیگران: راضیه برومند، ناصر هاشمی، نیره فراهانی، کریم اکبری مبارکه

اما خاطره‌ای از این نمایش:
نمایشنامه دریک اتاق اتفاق می‌افتاد. نویسنده تحت تاثیر فدریکوگارسیالورکا شاعر و نویسنده‌ی معروف نمایش خود را – در فضایی شاعرانه و پر از ایهام- نوشته بود. هنگام تمرین به این نتیجه رسیدیم که اتاق را با برداشتن دیوارها در یک باغ قرار دهیم که چشمه و نهرآبی هم در باغ وجود دارد. به مسئولان فنی استودیو خبر رسیدکه قرار است تعداد زیادی درخت و چند کامیون خاک به استودیو یازده آورده شود وآنها در برابر این کار موضع گرفتند. من توضیح دادم که استودیو شماره یازده با چنین ابعادی فقط برای دکورهای ساده ساخته نشده است و می‌توان از آن برای خلق فضاهای گسترده‌تری استفاده کرد. مسئولان فنی معتقد بودند برای این منظور می‌توان از فضای طبیعی(خارج از استودیو) استفاده کرد و لزومی ندارد فضایی این چنین -که ممکن است به تجهیزات استودیو صدمه وارد کند-ساخت اما من معتقد بودم نورپردازی مورد نیاز برای این کار در فضای باز مقدور نیست ولی این دلیل برای مسئولان قابل قبول نبود. در هرحال با پشتیبانی مدیر تولید و مدیرگروه وقت و البته با نظارت مسئولان فنی این نمایش، ضبط و پخش شد . پس ازپخش یکی ازمسئولان فنی گفت پس از این کار به این نتیجه رسیده است که خلق چنین فضاهایی نیز در استودیو ممکن است.

صفحه ۱۳ نشریه تخصصی بسامد شماره ۵۷

حتما ببینید

کنتراست زنده یاد پرویز ربیعی صداپیشه پیشکسوت

پرویز ربیعی زاده ۲۱ فروردین ۱۳۱۸ در تهران، پیشکسوت دوبله ایران و از مهمترین گویندگان …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *