لازمه رقابت در دنیای کنونی تولید، بهرهگیری از تمام فنون، ابزارها و اندیشههای جدید و ناب است. این نوشتار در پی شناسایی و کشف اتلافهایی است که طی مراحل ساخت فیلم تلویزیونی پیش میآید. این اتلاف ها شامل اتلاف زمان( تاخیر )، دوباره کاری، اتلاف زیر ساختی ( تجهیزات و فناوری ) و ناهماهنگی در فرآیند تولید است.
آنچه در این فرآیند مهم به نظر میرسد، شناخت درست از اصول برنامهریزی و قواعد تولید است که در بسیاری از شبکه های بزرگ تلویزیونی دنیا به اجرا در می آید و بر مبنای همین مساله به تولیدات خوب و موثر دست یافته اند .
در این شماره -در بخش اول این نوشتار- به ارائه تعاریف برنامهریزی و تولید و فرآیندهای آن پرداختهایم.
در متون مدیریتی گاهی دو واژه planning و programming را به جای یکدیگر به کار می برند؛ در حالی که programming به نوعی برنامهریزی جزئیتر دلالت دارد.
در حقیقتplan برنامهای است با سیاست گذاری مشخص و دستورالعمل کاملا طراحی شده ولیprogram برنامهریزی برای عملکرد بهتر است و ما باید برای تولید فیلم از واژه program استفاده کنیم. زیرا با برنامهریزی مشخص و همراه با جزئیات اجرایی سروکار داریم.
برای برنامهریزی تعاریف متعددی ارائه شده است؛ بطوری که هر یک از نظریهپردازان سعی کردهاند با توجه به تخصص خود آن را تعریف کنند.
در ذیل چند مورد از این تعاریف ارائه شده است :
۱) برنامهریزی عبارت است از تصمیم گیری در مورد اینکه چه کارهایی باید انجام گیرد.
۲) برنامهریزی عبارت است از تعیین هدف و یافتن یا پیش بینی کردن راه تحقق آن.
۳) برنامهریزی عبارت است از کوتاهترین زمان تولید و بیشترین بهره برداری.
این اهداف را به طور خلاصه میتوان اینگونه خلاصه کرد :
۱) افزایش احتمال رسیدن به هدف با تنظیم فعالیتها
۲) افزایش منفعت اقتصادی با مقرون به صرفه ساختن عملیات
۳) تمرکز بر دستیابی به مقاصد، اهداف و منحرف نشدن از مسیر
۴) مهیا کردن ابزاری برای کنترل
انواع برنامهریزی :
برنامهها برای مقاصد متنوعی تنظیم میشوند و به فراخور هر وضعیت به گونهای متناسب با آن شکل میگیرند. دستهبندی ذیل برای انواع برنامهریزی در نظر گرفته شده است:
۱) برنامهریزی تخصصی
برنامهریزیهایی را که بر اساس وظایف مدیریت در سازمان صورت میگیرد، برنامهریزی تخصصی مینامند.
الف) برنامهریزی و کنترل تولید (مدیریت تولید): این برنامهریزی عبارت است از تعیین نیازها و تأمین ابزار و تسهیلات و تربیت نیروی انسانی لازم برای تولید محصولات با توجه به تقاضای موجود در بازار و نیازهای پیش بینی نشده جامعه.
ب) برنامهریزی نیروی انسانی : در این نوع از برنامهریزی با تعیین افراد مورد نیاز در سالهای آینده، امکانات و تسهیلات مورد نیاز (انتخاب ، آموزش و …) تخمین زده میشود. برنامهریزی نیروی انسانی با تهیه نمودار (ساختار) سازمانی آغاز میشود و مواردی نظیر تهیه نمودار جانشین و ترفیع، تدوین آییننامه استخدامی و تنظیم برنامههای آموزشی ضمن خدمت را در بر میگیرد.
ج) برنامهریزی مالی و تنظیم بودجه: عبارت است از تعیین میزان و چگونگی منابع و همچنین تعیین میزان و چگونگی مصارف مالی به منظور تأمین هدف های موسسه و صاحبان و کنترل کنندگان آن.
۲) برنامهریزی عملیاتی (اجرایی)
برنامههای اجرایی برای به اجرا درآوردن تصمیمات راهبردی طرح میشوند به عبارت دیگر برنامههای اجرایی عبارتند از تصمیمات کوتاه مدت که برای بهترین استفاده از منابع موجود با توجه به تحولات محیط اتخاذ میشوند.
۳) برنامهریزی راهبردی(استراتژیک)
برنامهریزی راهبردی در بردارنده تصمیمگیریهایی است که راجع به اهداف راهبردی بلند مدت سازمانند. دراین نوع از برنامهریزی مقاصد (مأموریتها) و هدفهای سازمان مشخص و اهداف بلند مدت به هدفهای کمی و کوتاه که آن را هدفگذاری مینامند ، تجزیه میشوند.
در واقع باید گفت در فیلم تلویزیونی بیشتر با برنامهریزی تخصصی روبرو هستیم. یعنی هم در زمینه انتخاب نیروی انسانی، هم کنترل فرآیند تولید و هم در زمینه برآورد و بودجه فیلم .
مدیریت پروژه :
تخصیص، پیگیری و کاربرد منابع (انسانی، مالی و تجهیزات ) برای رسیدن به اهداف مشخص در محدودة زمانی تعیین شده است. تهیهکننده یا مدیر تولید برای حفظ مسیر صحیح پروژه تولیدی، با تلاش برای دستیابی به تعادلی موجه، بین سه عامل هزینه، زمان و کیفیت، پروژه را -در حین اجرا- مدیریت میکند . ایجاد تعادل بین این سه عامل را با مثلث مدیریت پروژه نشان میدهند. در این نمودار دایرهای سه شاخصة کیفیت، سرعت و قیمت در تعامل با یکدیگر نشان داده شدهاند. در واقع ما هیچگاه نمیتوانیم هر سه شاخصه را به طور کامل در یک پروژه داشته باشیم. بدین معنا که ما هر گاه به دو شاخص دسترسی پیدا کنیم، خواهناخواه شاخص سوم از دست خواهد رفت. اگر بخواهیم پروژه را با کیفیت خوب و با سرعت انجام دهیم باید هزینههای زیادی صرف کنیم که اگر آن را خوب و ارزان تمام کنیم، زمان را از دست خواهیم داد و اگر سریع و ارزان انجام دهیم به کیفیت اثر لطمه وارد میشود.
تهیه کننده یا مدیر تولید با توجه به دانش و تجربه خود میتواند بر اساس موقعیتهایی که در مرحله اجرای پروژه پیش می آید در مورد اینکه کدامیک از عوامل سهگانه را تحت تاثیر دو عامل دیگر قرار دهد تصمیم گیری کند.
تولید چیست ؟
تولید به معنای تبدیل کردن یک ایده ارزشمند به یک نمایش تلویزیونی است. تهیه کننده، سرپرست فرآیند تبدیل ایده به نمایش و موظف به تکمیل انواع وظایف در مدت محدود و با بودجه محدود است. اگر چه تولید فیلم تلویزیونی خلاقیت و سازماندهی خاصی میطلبد، فنون و راهکارهایی برای تسهیل در کار تولید وجود دارد که راهنمای تهیه کننده و مدیر تولید از نخستین مراحل خلق ایده و نگارش فیلمنامه تا مرحله پس از تولید است.
نقش مدیریت در کار تهیه کننده :
تهیه کننده برای مدیریت تیم تولید چهار مرحله را باید انجام دهد:
۱-مرحله توجیهی:در این مرحله، تهیهکننده، افراد گروه را با وظایف و اهداف آشنا میکند، با ا عضاء مشورت میکند و سعی میکند از مشورت آنها در اصلاح خط مشیها استفاده کند. در این مرحله شیوه مدیریت، اقتدارگرایانه است و افراد گروه حضور تهیه کننده را به عنوان مدیر احساس میکنند.
۲-مرحلة رفع نارضایتی : در مرحله دوم که افراد شروع به کار میکنند، ممکن است نارضایتیهایی در گروه دیده شود که نقش تهیه کننده در اینجا مانند مربی و راهنما است.
۳-مرحله ثبات : در این مرحله اعضا به کار علاقهمند می شوند. تهیهکننده به گونهای عمل میکند که افراد احساس میکنند که او عضوی در کنار آنهاست نه مدیر و شخصی برتر از آنها. تهیه کنندهای که با فنون مدیریت تولید آشناست خوب میداند که اعتبار کاری و ارزش دادن به هنر افراد تا چه حد در برانگیختن آنان موثر است .
۴-رسیدن به هدف : در این مرحله نتیجه کار بدست می آید.
فرآیند تهیه یک فیلم تلویزیونی :
۱٫ آمادهسازی فیلمنامه : این کار، بسط و توسعه متن هم نامیده میشود. در این مرحله تهیهکننده باید به دنبال موضوعی باشد که تبدیل شدن آن به یک فیلم تلویزیونی موفق محتمل باشد. الهام اولیه ممکن است از یک نمایشنامه، رمان، داستان کوتاه، قصة واقعی، کتاب و غیره، سرچشمه بگیرد اما منبع موضوع اهمیتی ندارد، مهم آن است که تهیه کننده باید قبل از ساخت فیلم، حقوق قانونی طبع و نشر آن را بدست آورد. در ادامه برقراری تماس با افراد مناسب برای شروع و هدایت مذاکرات، نگارش و بازنویسی فیلمنامه از دیگر فعالیتهای این مرحله است. پس از آن لازم است برای تامین نقدینگی مورد نیاز تولید اقدام کند. در این مرحله است که فرآیند ”قابل ارائه شدن“ آغاز میشود. تهیه کننده باید یک بسته کامل و جذاب ایجاد کند، بازیگران مشهوری که موفقیت فیلم را تضمین میکنند، مشخص کند و حق مشارکت خلاقانه آنان را در نظر بگیرد.
۲٫ پیش تولید : در این مرحله تجزیه فیلمنامه، برنامههای فیلمبرداری، یافتن محلهای فیلمبرداری، بودجه، انتخاب بازیگران، مجوزها، به کارگیری کارکنان، طراحیها، تجهیزات موجود و اجارهای، بیمه و … انجام میشود .
۳٫ تولید : وقتی تمام وظایف پیش تولید کامل شد، فیلم وارد مرحلة تولید میشود. در طول این دوره فیلمبرداری آغاز و انجام میشود. مدیر تولید وظیفه دارد بر تداوم کار فیلمبرداری نظارت داشته باشد و تدارکات و همه چیز را کنترل کند. فعالیت اصلی از دفتر تولید به گروه فیلمبرداری دیکته میشود. دستیار کارگردان مسئول جریان و تداوم فعالیتهای گروه است.
در دوره تولید، چهار مرحلة متمایز در کارکردهای گروه وجود دارد :
الف ) هماهنگی کلی: در این مرحله، کارگردان ترتیب برداشتها را روشن میکند و در مورد چگونگی اجرای صحنه و کل فیلم تصمیم میگیرد. این دوره، زمان اخذ تصمیم های خلاق و کار با بازیگران است .
ب) نورپردازی: در این مرحله مدیر فیلمبرداری، نورپردازان و عوامل حرکت دوربین، خدمه دوربین و برق و ساختار فنی صحنه را مشخص میکند. در طول این مدت بازیگران در انبار لباس و اتاق گریم آماده میشوند تا پس از آخرین تمرینها فیلمبرداری شروع شود .
پ)تمرینهای نهایی بازیگری: مدت تمرین نهایی با توجه به صحنه،کارگردان و بازیگر متغیر است. این تمرینها باید با تمامی جزئیات صحنه انجام گیرد، تا ارتباط بازیگران با دوربین و صدا به دقت تنظیم شود .
ت) فیلمبرداری: وقتی همه آماده هستند و دقیقا می دانند چه کار باید کنند، بلافاصله بعد از آخرین تمرین، فیلمبرداری شروع میشود. زمانی که فرمان حرکت صادر میشود، سکوت اجباری است.
۴٫ پس از تولید : وقتی فیلمبرداری به پایان رسید، تولید به مرحله پایانی یعنی پساتولید میرسد. در این مرحله سازماندهی تدوین فیلم، باندسازی، ساخت موسیقی، اپتیک کردن صدا و میکس انجام میشود .
۵٫ توزیع و پخش : در این مرحله لازم است برنامهریزی منسجم و هدفمندی برای اکران و پخش فیلم صورت گیرد.
سه نوع برنامه اجرایی مبنای کار فیلمسازی است :
الف) بر مبنای فیلمنامه: که با توجه به توالی سکانسها و طبق فیلمنامه انجام میشود.
در این برنامه دقیقا بر اساس ترتیب سکانسهای موجود، تولید صورت میپذیرد.
ب) بر مبنای تولید بهینه: در این نوع ازتولید، محتوای سکانسها تغییری ندارند ولی توالی آنها تغییر میکند. یعنی بخش یا کل یک سکانس حذف و تغییر نمیکند، اما ترتیب سکانسها برای ضبط به هم میریزند. ممکن است ابتدا سکانس ۱۰ضبط شود و سپس سکانس ۲ .
ج) بر مبنای تولید واقعی(محدویت های مختلف): در این نوع برنامه هم محتوای سکانسها و هم توالی آنها تغییر میکند.
انواع محدودیت :
۱-نیروی انسانی : ممکن است هر یک از اعضا – بویژه بازیگران و طراحان- زمان محدودی را در اختیار پروژه بگذارند و از لحاظ اقتصادی بهترین کار این است که برای هر بازیگر برنامه مشخصی طراحی شود تا کمترین روزهای ضروری کار و در فاصله میان آنها، کمترین روزهای انتظار کار را داشته باشد.
۲- محل ها ( لوکیشن ) : در برخی محل ها در روزهای معینی از هفته و ساعات معینی از روز، اجازه فیلمبرداری داده میشود و گاهی هم هزینه اجاره لوکیشنها بسیار بالاست.همچنین جغرافیای محلفیلمبرداری گاه میتواند طرح برنامهریزی شده را دیکته کند. هرگاه محلهای فیلمبرداری، پراکندگی زیادی داشته باشند، مهمترین محل، تقدم دارد و ضروری است محلهای فرعی دیگر، نزدیکتر به محل های اصلی بیابید.
۳- فیلمبرداری روز یا شب: فیلمبرداری در شب سختیهای خاص خود را دارد. در ضمن نباید از یاد برد که پس از یک کار شبانه کامل نمیتوان به یک کار روزانه کامل پرداخت.
۴- داخلی /خارجی : همواره بهتر است که پیش از پرداخت به نماهای داخلی نماهای خارجی را بگیرید.
اگر چه گروه تهیه و تولید می کوشند تا آنجا که ممکن است بسیاری از متغیرها را تحت کنترل درآوردند، اما بودن آفتاب یا فقدان آن، متغیری است که کنترل آن بسیار مشکل است.
۵-تغییر در زمان فیلم : اگر حوادث فیلم مربوط به زمانی غیر از زمان حال باشد، برای آنکه مطمئن شویم تمام عناصر آن با مرحله زمانی مشخص داستان انطباق دارند، باید وقت صرف شود.
۶- شرایط فصلی : ماههای زمستان به معنای داشتن نور کمتر است و مسائل غیر عادی آب و هوایی مثل برف، باران، گردباد و … در این فصل رخ می دهد. بنابراین تولید در این فصل مقرون به صرفه نیست.
۷-تجهیزات ویژه: گاه شاید به یک دوربین قابل حمل و در نتیجه به یک متصدی ویژه دوربین نیاز باشد. پس باید هم برای دوربین و هم برای متصدی آن برنامهریزی کرد. زیرا این دو همیشه در دسترس نیستند و از سویی بسیار پر هزینهاند.
۸- بودجه : تولید بر مدار پول می چرخد و چنانچه بودجه مصوب به اندازه کافی نباشد، چرخة تولید دچار مشکل میشود. تهیهکننده و مدیر تولید باید هزینههای بالادست (دستمزد بازیگران، نویسنده،کارگردان و تهیه کننده ) و هزینه های پایین دست ( هزینه فیلمبردار، طراح صحنه و لباس، چهره پرداز، صدابردار و ….) به اضافه هزینه های خدمات، تجهیزات و… را براساس تجزیه و تحلیل فیلمنامه برآورد کنند.
۹- زمان پخش : زمان، مشکل همیشگی است. به طور معمول شبکهها زمان لازم را در اختیار تهیه کننده قرار نمیدهند و تهیهکننده هرگز نمیتواند فیلم خود را به تاریخ معین شده برای نمایش برساند. داشتن زمان کافی مهمترین عنصر کیفیت کار هر تهیهکنندهای است. فیلمی با کیفیت برتر و هزینه اندک حاصل چیزی نیست جز زمان کافی برای تدارکات پیش از فیلمبرداری.
صفحه ۱۴ نشریه تخصصی بسامد شماره ۶۷-۶۸