در شماره قبل گفتیم که چینش عناصر بصری در دکور برنامه تلویزیونی باید به شکلی باشد که عناصری که در پس زمینه سوژه انسانی قرار میگیرند، انگارههای بصری ناخواسته و احیاناً با معانی منفی تولید نکنند. بطور کلی بخشهایی از دکور که در قاب عناصر انسانی دیده میشود باید از اشکال، رنگها، خطوط، احجام و تصاویر عاری باشد تا تمرکز نگاه بیننده را از سوژه اصلی (انسان) منحرف نکند.
بطور مثال اگر قرار است نمایشگری در پس زمینه مجری یا مهمان برنامه قرار گیرد، باید دقت شود سرعت حرکات و ریتم تصاویر(اعم از گرافیک متحرک، ویدئو و…) آن قدر زیاد نباشد که حواس بیننده را پرت کنند.
اما چه باید کرد اگر به هر دلیلی پسزمینة عنصر انسانی شلوغ باشد (و در نتیجه اختلال بصری در قاب ایجاد کند) و تغییر یا خلوت کردن پسزمینه امکانپذیر نباشد؟
یکی از بهترین راهکارها در چنین مواقعی، بهرهگیری از مفهوم عمق میدان(Depth of field) است. با کاهش عمق میدان تصویر، پسزمینه از وضوح خارج شده و تمرکز نگاه بیننده بر روی سوژه انسانی قرار میگیرد. در این تصاویر با کاهش عمق میدان و خارج شدن پسزمینة شلوغ از وضوح، تمرکز بصری روی سوژه انسانی افزایش یافته است.
دیگری است که ذهن مخاطب را درگیر میکند و آرامش بصری را برهم میزند. در دو تصویر ذیل ذیل، ناقص بودن تصویر انسان در پسزمینه مجری ترکیببندی نامناسبی را برای تصویر ایجاد کرده است که ذهن بیننده دائما در حال جستجو برای برطرف کردن نقص پسزمینه خواهد بود. در این دو تصویر که مربوط به یک برنامه است تأثیر منفی قرار گرفتن تصویر افراد در پسزمینه مجری به خوبی دیده میشود. اینکه عکس افراد به صورت ناقص در قاب دیده شود(تصویر سمت چپ) یا اینکه بخشهای نامتعارف در پشت سر مجری قرار گیرد(تصویر سمت راست) اختلال بصری است و خطا محسوب میشود.
در ادامه و در خصوص ترکیببندی قاب تک نفره در برنامههای گفتگومحور، به نقش عناصر دکوراتیو در پیش زمینه قاب میپردازیم. آنچه میخواهم به آن بپردازم در مورد نخستین لایه از عناصر دکوراتیو در صحنه تلویزیونی است که طراحان صحنه به آن «پلن اول» میگویند، همان چیزی که در اصطلاح عُرف، به آن پیشزمینه(Foreground) میگوییم.
شاید اصلیترین کاربرد چینش عناصری در پیشزمینة صحنه، ایجاد حسِ عمق (Perspective) در نگاه بیننده است. به عبارت دیگر »پلن اول« صحنه به ما کمک میکند که در نماهای باز(Long Shot ) و مُعرف، حس بصری تصویری که به مخاطب ارائه میکنیم نزدیک به تجریبات دیداری او در زندگی واقعی باشد و بدون طراحی عناصری در پیشزمینة صحنه، این حس در نگاه بیننده کاهش مییابد و تصویر تلویزیونی، عمق قابل درک در نماهای معرف و اندازه باز نخواهد داشت. برای مثال قرار دادن گلدان گل یا عناصر دکوراتیو مرتبط با موضوع برنامه در پیشزمینه که در قاب دوربینِ نمای باز دیده میشود، حس عمق را در قاب دو بعدی تلویزیون ایجاد میکند و تصویر تلویزیونی را به تجربیات بصری مخاطب در دنیای واقعی نزدیک میکند. در مقایسه دو تصویر ذیل که مربوط به دو برنامه مختلف است تأثیر قرار گرفتن عنصر دکوراتیو در پیشزمینه با هدف ایجاد عمق بصری(پرسپکتیو) قابل مشاهده است. تصویر سمت چپ عنصری دکوراتیو در پیشزمینه دارد که حس عمق را بهتر منتقل میکند و در تصویر سمت راست به دلیل نبود عنصری در پیشزمینه، و چسبیدن میانزمینه به پسزمینه، تصویری یک لایهای و تخت ایجاد شده است.
اما نکته اصلی این مطلب آن است که اگر بخشی از همین عناصر دکوراتیو که در پیشزمینه نمای باز ایجاد پرسپکتیو و درک بهتر بصری مخاطب از صحنه برنامه میکند، در نماهای بسته (تک نفره) قرار گیرد باعث ایجاد ابهام بصری شده و چشم مخاطب را آزار میدهد. همانگونه که در تصاویر زیر میبینید، با گنجاندن عناصر پیشزمینه در نماهای تک نفره، چشم بیننده از حضور عناصری گنگ و نامفهوم در تصویر تلویزیونی خسته میشود. در چنین حالتی این عناصر همانند خاری در چشم بیننده، آزاردهنده خواهند بود.
نکته دیگر اینکه عناصر دکوراتیو موجود در پیشزمینه که هدف اصلی و فلسفه وجودی آنها ایجاد پرسپکتیو در نماهای معرف برنامه است، نبایدطوری در قاب قرار گیرند که سوژههای انسانی را بپوشانند یا اینکه بین آنها فاصله ایجاد کنند. زیرا در این حالت نه تنها کارکرد اصلی خود را از دست میدهند بلکه به عناصری اضافه و نابجا تبدیل میشوند و در قاب تصویر معانی منفی ایجاد میکنند.
در تصویر زیر عناصر پیشزمینه طوری در قاب قرار گرفتهاند که عنصر انسانی (مهمان وسط) را پوشاندهاند!
در تصویر زیر نیز عناصر پیشزمینه طوری در قاب قرار گرفتهاند که بین سوژههای انسانی فاصله و جدایی بصری ایجاد کرده که در قاب تصویر مفهومی منفی پدید آورده است.
کارگردان به عنوان مسئول اصلی کیفیت فرم برنامه تلویزیونی باید تلاش کند که خالصترین و موثرترین ترکیببندیها را برای نماهای تک نفره در ساختار گفتگومحور به بیننده ارائه کند. ملاک اصلی برای خلوص قاب این است که هیچ عنصری توجه و تمرکز بیننده را از سوژه اصلی(انسان) منحرف نکند.رعایت قواعد ترکیببندی قاب که ماحصل فنون تجربی بدست آمده طی چندین دهه تاریخ تولید تلویزیونی و ترکیب آن با دستاوردهای علوم روانشناسی و مفاهیم زیباییشناسی قاب(نقاشی – عکاسی) است، میتواند راهنما و راهگشای ما برای ارائه جذابیت بصری در گفتگوی تلویزیونی باشد.
صفحه ۷،نشریه بسامد شماره ۱۰۲
باسلام و احترام وعرض ارادت خدمت باسعادت جنتب آقای استاد آتشین عزیز خسته نباشید
مطالبتان مفید و بسیار آموزنده بود تشکر وقدردانی می نمایم .
ارادتمند شما
شاگردتان _ مجید بخشی کارگردان صداوسیمای مرکز تبریز
جناب
سلام
وقتتون بخیر
بسیار ممنون از مطالب مفیدتون.
من در مورد یکی از مطالب وبسایتتون سوالی از خدمتتون داشتم اما امکان ارسال ایمیل به آدرسی که در وبسایت گذاشتین نیست. میشه لطف کنین آدرس ایمیل صحیح را برام ارسال کنید.
با احترام
با سلام خدمت شما بزرگوار
شما می توانید با ایمیل سردبیر که در صفحه نخست و در قسمت تماس با ما هست نیز ارتباط برقرا فرمایید. خیلی از شما سپاسگزارم که با ما تماس برقرار فرمودید
ahadrajaee@yahoo.com