جعغر مشایخی و متولد ۱۳۴۷ هستم.در تهران به دنیا آمدم ولی شناسنامهام را ازاراک گرفتهام. بعد از گرفتن دیپلم طبیعی چون به دلیل انقلاب فرهنگی دانشگاهها تعطیل بود، نتوانستم به دانشگاه بروم.
مدتی هم در جبهههای جنگ حضور داشتم. بعد از برگشتن از جبهه تصمیم گرفتم در کنکور شرکت کنم. ولی فقط متولدهای ۱۳۴۸ به بعد میتوانستند در کنکور شرکت کنند و این چنین شد که از راهیابی به دانشگاه بازماندم. چون علاقة زیادی به الکترونیک داشتم به کلاسهای الکترونیک رفتم و ۴ ماه در وزارت کار آموزش دیدم. جالب است بدانید آن موقع به کسانی که در این کلاسها شرکت میکردند،
حقوق هم میدادند وقتی روی دستگاهی کار میکردم و درست نمیشد، آن را بر میداشتم و به وزارت کار میبردم. آنجا با تعجب میپرسیدند دستگاه را چرا آوردهای؟ میگفتم بر اساس درسهایی که شما به من دادید عمل کردم ولی موفق به تعمیر آن نشدم. بالاخره با سماجت از استادان الکترونیک مشورت میگرفتم و دستگاه را تعمیر میکردم. کم کم تجربه کسب کردم و بر تعمیرات مسلط شدم. بعد تعمیرات رادیو و تلویزیون را آغاز کردم و دورههای ویدئو را خارج از صدا وسیما گذراندم. به همین شیوه دورههای دیجیتال را نیز با هزینه شخصی سپری کردم و با دنیای الکترونیک دیجیتال آشنا شدم. در سال ۱۳۶۲ مرحوم پسرعمهام که شهید شد به من خبر داد که چون در صدا و سیما نیروی جایگزین نداشتهاند، مجبور شده اند نیروهای قدیمی فنی را نگه دارند. به همین دلیل به نیروی فنی نیاز دارند. گفتم من برای کارمند شدن ساخته نشدم. گفت بیا اگر نپسندیدی هر وقت خواستی آنجا را رها کن. ولی نمک گیر صدا و سیما و ماندگار شدم. پس به معاونت فنی سازمان رفتم و آنها مرا به مرحوم آقای فلاح معرفی کردند. ایشان مصاحبهای با من انجام داد و گفت که به تعمیرگاه مونیتور در پخش بروم.
مدیر آنجا آقای کسایی بود و بعد از چند ماه به من گفتند تو بیش از حد پیشرو هستی و به مواردی از تعمیرات میپردازی که در ردة مهندسی است در حالی که مدرکت دیپلم است، ما در تعمیرات فوق دیپلم و مهندس میخواهیم. خلاصه من نتوانستم آنجا بمانم و به شبکة ۲ منتقل شدم. البته بعدا در دانشکده صدا و سیما فوق دیپلم گرفتم. در زمان تحصیل دروس فنی برای من تازگی نداشتند و همة آنها را بلد بودم. در شبکه ۲ با مدیران فنی زیادی کارکردم از جمله آقای زنگی آبادی بود که بعد از مدت کوتاهی بازنشسته شد و بعد از او آقایان گل کار، منظری و امامی. تجربه به من آموخت، کار تعمیرات نیاز به زحمت و پشتکار دارد و کسانی که این دو ویژگی را نداشته باشند، موفق نمیشوند چون در تعمیرات باید خود تعمیرکار، به تجربه برسد و به چیزی دست پیدا کند که ملکه ذهن او و در ذهنش ماندگار شود. فرض کنید ده نفر نیروی فنی به من بدهند و بگویند از میان این افراد، مستعدترین را برای تعمیرات انتخاب کن، مهمترین شاخصی که در آنها جستجو میکنم این است که کدام یک از آنها پیگیرترند و دنبال کار را میگیرند، کسانی که بعد از مدتی خسته میشوند و تعمیر دستگاه را رها نمیکنند، تعمیرکار نمیشوند. تعمیرات آدم صبور میخواهد، البته رسیدن به این مرحله سخت اما نتیجهبخش است. تعمیر هر دستگاهی نوعی پیروزی است و این پیروزیهای متوالی انسان را مصمم به ادامه کار میکند.
من وقتی در طول روز عیب دستگاهی را پیدا نمیکردم، شب تا صبح ذهنم درگیر عیبهای مدار میشد. در مواردی پیش میآمد که نیمه شب از خواب بیدار میشدم وعیب دستگاه را مییافتم یا متوجه میشدم که فراموش کردهام، بخشی از مدار را بررسی کنم و به احتمال زیاد عیبش به آن بخش از مدار مربوط میشود.
این را هم بگویم که اگر کسی به دنبال نفع مادی باشد در تعمیرات موفق نمیشود. چون نفع مادی چندانی در آن نیست. بد نیست این خاطره را ذکر کنم که در تایید همین مفهوم است. در این چند دهه که به تعمیرات مشغول بودهام به موازات کار در صدا و سیما در بیرون نیز مشغول تعمیرات بودم. پیش میآمد برای تعمیر تلویزیون به منزل افراد مرفه میرفتم و به ذهنم خطور میکرد که لابد دستمزد خوبی خواهم گرفت. ولی به کرات اتفاق افتاد که هر گاه با انگیزه کسب درآمد به تعمیر اقدام کردم دستگاه درست نمیشد ولی هر وقت برایم دستمزد و درآمد مطرح نبود هم مشکل به سرعت رفع میشد و هم دستمزد خوبی میگرفتم. این بود که فهمیدم که با نیت درآمدزایی تعمیرات نکنم. این نکتة مهمیاست که دوستان فنی جوان باید به آن توجه کنند که کسب پول هدف والایی برای کار با کیفیت فنی نیست بلکه باید اهداف بلند پروازانهای داشت که به تبع آنها درآمد هم حاصل شود.
صفحه ۱۲،نشریه بسامد شماره ۱۰۳