نیمیاز کار هرتنظیمکنندة رنگ، تنظیم رنگهای چهره است. بایستی بین منظرکلی محیط صحنه و رنگ پوست سوژهها تعادل برقرار باشد. در واقع با توجه به رنگ چهرة سوژهها تعادل رنگ صحنه محک زده میشود. چون هر روز به چهره آدمها نگاه میکنیم نگاه به پوست صورت دیگران ما را به درستی رنگ پوست صورت حساس کرده به طوری که کوچکترین تغییرات در پوست صورت واکنش بیننده را به خود جذب میکند. به عبارت دیگر، زردی زیاد یا سبزی صورت ممکن است شخص را مریض نشان دهد. قرمزی زیاد نشان میدهد که شخص زیاد زیر نور آفتاب بوده است. نکته خوب در مورد پوست صورت این است که بخش رنگ پوست تمام آدمهای روی زمین در گسترة باریکی روی وکتور اسکوپ میافتد. شکل ذیل تصویری با مایة رنگی است.
اگر اشباع همة اجزای صحنه غیر از پوست صورت را کم کنیم رنگ صورت خیلی قرمز میشود که با نگاه به وکتوراسکوپ دیده میشود که نمودار به سمتR کشیده شده است.(نمونه زیر)
اگر در خلاف جهت قرمز، رنگ را تغییر دهیم مشاهده میشود که پوست صورت هر دو بازیگر بصورت طبیعی در میآید.(نمونه زیر)
رنگ پوست
به نظر کسانی که روی بافت و رنگ کاراکتردر نرم افزارهای سه بعدی کار میکنند پوست سطحی پیچیده است که ترکیبی از جذب رنگ، پراش و بازتاب نور در بخشهای مختلف خود دارد بنابراین برای رسیدن به تنظیمات مورد نظر باید به واکنش صورت افراد صحنه به نور توجه کرد.
دستهبندی پوست صورت
پوست صورت هر فردی فرق میکند و نمیتوان نمودار پوست همه افراد را در وکتوراسکوپ روی هم منطبق کرد. در تصویر ذیل نمونههایی از رنگ بازوها ورانهای ۲۱۰ نفر که بصورت تصادفی انتخاب شدهاند، نشان داده شده است.
وقتی این نمونهها را در وکتوراسکوپ ببینیم متوجه میشویم که همه رنگ پوستها در شکلی ابر مانند قرار میگیرند
مشخصههای پوست صورت
وقتی که روی صفحة RGB نمودار شکل موج نگاه میکنیم رنگ قرمز، قوی و سبز از آن ضعیفتر و آبی از همه پائینتر است.
با زوم برروی صورت این مشخصهها بهتر مشخص میشوند.
اگرچه رنگ صورت سوژه کمیتغییر میکند ولی مقادیر رنگ در بخشهای مختلف صورت حدود ۵ درجه روی وکتوراسکوپ متغیرند.
در ویدئویی با نوردهی متوسط، رنگ پوستها در سطوح متوسط قرار میگیرند بنابراین با تعادل سفیدی مایههای رنگی اضافی از بین میروند. بنابراین با کنترل تعادل رنگ سطوح میانی میتوان رنگ پوست را به راحتی و دقت تنظیم کرد. سطوح رنگ پوست به شدت وابسته به تعادل رنگ و نور صحنه هستند بنابراین رنگ چهره به دمای رنگ نور مربوط است. شکل زیر دو نما با ترکیببندی مشابه هستند اما محیطشان کاملاً متفاوت است. در یکی نورپردازی مربوط به ساعت طلایی یعنی غروب و گرمتر است بنابراین رنگ چهره اشباعتر و گلگون است اما نمای دیگر نورپردازی خنثی دارد ورنگ چهره اشباع نیست و رنگهای پوست طبیعی هستند.
نقاشی ذیل به نام فراخواندن »متی قدیس« اثر کاراواجیو (نقاش ایتالیایی) است.
مکانی کم نور که چند نفر از افراد طبقه پائین در آن نشستهاند. مسیح که در حال بخشش رسالت خود به متی به عنوان یک حواری است بیشتر در سایه قرار دارد و تقریباً شخصیتی پسزمینه است و در انتهای راست دیده میشود. دست گشوده او به عنوان پلی بین فاصله دو گروه است. برجستهترین قسمت کادر شعاع نوری است که بر بالای سر او تابیده و صورت و دستش را در فضای داخلی کم نور روشن کرده است. نور چپردازی از بهترین حالت سایه روشن برخوردار است نه تنها کنتراستهای قوی ایجاد کرده و شخصیتها را کاملاً برجسته نشان داده است بلکه جهت قوی نور چشم را هدایت کرده و ترکیببندی را یکپارچه نموده است. آنچه مهم نیست در سایه افتاده و از این رو چشم را منحرف نمیکند در اینجا شعاع قوی نور خورشید دست خداست که به میکده کم نور میتابد تا متی را از تاریکی بیرون بکشد. نور وارد شده از خارج آشکارا حضور واقعیت الهی است برتاریکی بی روح جهل درون میکده نفوذ میکند از این رو سایهها نیز مهم اند و نشانة جهل رخوت و زندگی تباه شده هستند. اگه بخواهیم این تصویر زیبا را درست کنیم فقط با استفاده از روشهای رنگ بندی امکان پذیر است و نمیتوان بانورپردازی و دکور سر صحنه این نتیجه را گرفت و فقط به کمک نرم افزارهایی مانند داوینچی و افتر افکت میتوان به این نتیجه رسید.
رامبرانت از تیره روشنی و تضاد شدید نور برای نشان دادن حالتهای پراحساس استفاده میکرد.
تابش نور چهره مردان، یقههای سفید و کتابهای روی میز را روشن کرده است حالآنکه تاریکی جزئیات غیرضروری را پوشانده است. قرمز تنها رنگ درخشان تابلو است.علاوه بر تضادهای بین عناصر بصری روشن و تاریک، گرم و سرد و درخشان و تیره، تضادهای دیگری نیز مانند تضاد خطوط عمودی و افقی تصویر وجود دارند که بایستی همه آنها را در نظر داشت. درضمن نباید در تضادهای نزدیک در بخش اصلی تصویرمبالغه کرد و در فضاهایی که کنتراست عناصر بصری سبب پرت شدن حواس بیننده از بخش اصلی تصویر میشود، باید تضاد را کاهش داد.
در فیلم گرگ و میش سازگاری بسیار خوبی بین رنگ و متن دیالوگ وجود دارد. رنگ فیروزهای غیراشباع مسلط ترین رنگ فیلم است و در صحنههای مختلف با رنگهای دیگر ترکیب رنگ جذابی را درست میکند. در تصویر ذیل این رنگ با رنگهای طلائی و آبی خاکستری ترکیب خوبی را به وجود آورده است.
در تصویر بعد نارنجی رنگ و رو رفته ماشین بدون اینکه توجه بیننده را از بازیگر زن کم کند قسمت اعظم کادر را فرا گرفته است.در این شات با اینکه از سه رنگ اصلی استفاده شده ولی نمای آن متعادل مانده است و این کار با استفاده از رنگ سبز در بخشهای کوچکی از کنارهها انجام شدهاست.
تصویر زیر انتقالی از رنگ زرد شنی به سبز دریایی دارد و رنگها اندکی اشباع به نظر میآیند.
تصویر ذیل نمایی است که به خوبی روی رنگ آن کار شده است. ماشینها در پارکینگ دبیرستانی حول محور توجه اصلی پراکنده شدهاند. دیده میشود که چطور چهار ماشین بوگاتی قرمز داخل بخش مثلث شکل با ساختمان مدرسه و ماشین نارنجی رنگ احاطه شده است.
در واقع این محدوده از طیف رنگ را در این شکل مشخص محصور میکند و با این کار توجه بیننده را به شکل دختر بازیگر جلب میکند. ماشین آبی کم رنگ پشت سر دختر تقریباً با آسفالت کف ادغام شده است. در صورتی که ماشین باری سبز رنگ پشت آن به نظر میرسد با شیب سبز رنگی که به سمت راست امتداد دارد هم راستا شده است. تعدادی ماشین سفید هم هستند که با ماشینهای دیگر پوشیده شدهاند و به سختی دیده میشوند.
اگرچه درتصویر بعدی رنگ آبی کاملا مسلط است اما هنوز رگههایی از دو رنگ اصلی دیگر مانند قرمزی لب بازیگر مرد و سبز در پشت دیوار شیشهای هم دیده میشوند.
نمای تصویر ذیل یکی از زیباترین نماهای بیرونی است رنگ سبز روشن خزهها در وسط خاکستری تخته سنگها و آبیهای آسمان پوشیده از ابر به چشم میآید.
در فیلمهای محصول دیزنی تیتراژ شروع فیلم، رنگهای حاکم بر کل فیلم را معرفی میکند و با نگاه به آن میتوان فهمید که رنگهای تیره بر محیط فیلم مسلط هستند.(تصویر زیر)
وقتی قهرمان اصلی فیلم ترون وارد دنیای رایانه میگردد دو رنگ آبی روشن با اشباع کم و نارنجی با اشباع بالا از نظر بصری حاکم هستند.(تصویر زیر)
صفحه ۱۱،نشریه بسامد شماره ۱۰۱