هماهنگی رنگها
در شماره قبل گفتیم: هارمونی(هماهنگی) واژه یونانی و نام یکی از دختران آفرودیت الهه زیبایی است. افلاطون و ارسطو برای اولین بارهارمونی را به عنوان یکی از ارکان زیبایی در موسیقی مطرح کردند. بعد از مطرح شدن هماهنگی و تاثیرهارمونی در زیبایی طولی نکشید که نه فقط در موسیقی و اصوات که در سایر هنرها به ویژه در نقاشی مطرح و پذیرفته شد. دیدن نیاز به حضور ساختاری منطقی دارد و هماهنگی رنگی میتواند علاقه به دیدن و حس تعادل را به وجود آورد. هماهنگی تقابل بین رنگهاست. هماهنگی اشاره به تناسبهای مشخص براساس چرخه رنگ دارد. چندین نوع چرخه رنگ وجود دارند اما چرخه رنگهای سه گانه بیشتر به کار میرود. این چرخه شامل ۱۲رنگ است که در کنار یکدیگر و در یک دایره قرار گرفتهاند. چرخه رنگ مهمترین ابزار بصری برای ساختن هماهنگی رنگهاست.کارکرد دایره رنگ یا چرخه رنگ، مرتبسازی رنگها برای استفاده آسانتر است. این مرتبسازی در درون خود میان رنگهای دایره هماهنگی ایجاد کرده است. با استفاده از چرخه رنگ میتوان انواع هماهنگی رنگی را به وجود آورد.
هماهنگی تک رنگ
چون کلمه هارمونی از دنیای موسیقی گرفته شده است، هماهنگی تک رنگ بایستی مترادف با گام باشدو شامل همة فامها و سایهها شود.چون کلمه هارمونی از دنیای موسیقی گرفته شده است، هماهنگی تک رنگ بایستی مترادف با گام باشد و شامل همة فامها و سایهها شود. در هماهنگی تک رنگ کنتراست رنگ نداریم برای همین بهتر است از محدودة کاملی از شدت روشنایی رنگها استفاده کنیم. سطوح مختلف یک رنگ این هماهنگی را به وجود میآورند و گاهی هم هماهنگی خود رنگ نامیده میشوند. از طرفی چون تفاوت سایههای یک رنگ ارزش نامیده میشود میتوان هماهنگی تک رنگ را بصورت ارزشهای متفاوت یک رنگ بیان کرد. سیاه و سفید و خاکستری هم بصورت بخشهای این هماهنگی اضافه میشوند.سایههای مختلف آبی را روی درختان پوشیده از برف نشان میدهد.
سایههای رنگ قرمز را برروی دریا نشان میدهدکه نشان دهنده بازتاب نور گرم خورشید برروی دریاست.
در فیلم the day after tomorrow از هماهنگی تک رنگ برای بیان حادثه عصر یخبندان استفاده شده است.
سایههای رنگ آبی حس خیلی سرد بودن را ایجاد میکنند. این رنگ به خوبی برای این فیلم انتخاب شده چون فضای فیلم شامل برف، باران، کوه یخی و اقیانوس است.این فیلم از هماهنگی تک رنگ به خوبی استفاده کرده است. کنتراست تیره روشنی که روی مجسمه آزادی است آن را در مرکز توجه قرار داده است. البته بیشتر در سطوح میانی و سایهها از هماهنگی تک رنگ و روشنیها برای ایجاد کنتراست گرم استفاده شدهاند.
هماهنگی آنالوگ
هماهنگی آنالوگ شامل بیش از یک جنس رنگ است. ولی همه رنگهای به کاررفته در این هماهنگی در مجاورت هم در چرخه رنگ هستند. اثر این هماهنگی مشابه تک رنگ ولی غنیتر است. هنگام استفاده از فیلتر روی تصویر فقط رنگهای مشابه با فیلتر دیده میشوند و این کار حس هماهنگی آنالوگ را ایجاد میکند. این اثر به تسلط رنگ معروف است. در این حالت فقط یک رنگ میتواند اشباع باشد که همان رنگ فیلتر است و بقیه رنگها با اشباع کمتردیده میشوند. سفیدها نیز رنگ فیلتر را میگیرند. در فیلم نارنیا مدام از هماهنگی آنالوگ در صحنههای مختلف استفاده شده است. همانطور که در پوسترفیلم نارنیا پیداست رنگهای درخشنده آسمان با رنگهای زرد و زرد نارنجی و رنگهای نارنجی و قرمز هماهنگی آنالوگ به وجود آوردهاند.
هماهنگی رنگهای مکمل
تئوری رنگ شامل دو مفهوم است. یکی هماهنگی رنگهای مکمل و دیگری کنتراست مکمل که تفاوت دارند. هماهنگی مکمل همان طور که از نامش برمیآید همجواری رنگهای متقابل است. اگر دو رنگ در مقابل هم -مثلاً قرمز و سبز- را در نظر بگیریم در نقاشی ترکیب آنها باعث به وجود آمدن قهوهای و خاکستری میشود که به صورت المانهای جداکننده دو رنگ عمل میکند ولی تاکید برتفاوتها، کاری است که کنتراست انجام میدهد. اگرچه رنگهای مکمل در مقابل یکدیگر قرار دارند، ولی ابزار قدرتمندی برای ایجاد هماهنگی در رنگها هستند. هر رنگی زمانی که در کنار مکملش قرار میگیرد با روحتر میشود. برای نمونه اگر قرمز کنار رنگ مکملش یعنی سبز قرار گیرد، خیلی روشن به نظر میرسد. خاکستری تیره زمانی که با نارنجی احاطه شود به طورغیرمنتظرهای زنده میشود. چون نارنجی رنگ مکملش یعنی آبی را در خاکستری ایجاد میکند. تباین بین رنگهای مکمل به طور خودکار نگاه را به خود جلب میکند. با انتخاب یک زوج مکمل بعنوان رنگبندی کلی مطمئن میشویم که یکی از رنگها تقویت و دیگری تضعیف میشود. با رنگهای مکمل تضاد دراماتیک بین عناصر بصری بالا میرود.
روش جداسازی یا پوش – پول
روش پوش – پول جایی استفاده میشود که هدف جلو کشیدن رنگی از یک گستره و عقب بردن رنگ دیگر باشد. در واقع میخواهیم بر جنس رنگ خاصی تاکید کنیم. شکل روبرو تصویر اولیه است.
هدف رسیدن به منظر بلوک بوستر(blockbuster) با افزودن کمیسبز و کمیکاهش آبی است. اولین قدم این است که رنگ سرد را در سایهها پوش کنیم یا به عقب بفرستیم.
سپس رنگهای صورت را کمیبه جلو میآوریم (پول میکنیم) تا در سطوح میانی قرارگیرند و کمیگرمتر شوند.
نمای مورد نظر بدست آمده ولی میخواهیم روشنیها کمیگرمتر به نظر بیایند بنابراین آنها را جلو میآوریم.
روش پوش پول برروی سایههای سرد و روشنیهای گرم بهتر عمل میکند اما این روش برای اینکه رنگهای پوست را در گستره طبیعی قرار دهد، نیز به کار میرود. برای نتیجهگیری بهتر باید ثانویهها هم اضافه کنیم.
نتیجه نهایی پس از اعمال ثانویههاست. در رنگبندی رنگهای مکمل از همسایههای متشابه استفاده میشود. اگر قرمز رنگ غالب انتخاب شود رنگ سبز مکمل آن خواهد بود. پس میتوان از رنگهای مجاور قرمز یعنی قرمز- نارنجی و قرمز- بنفش برای تسلط رنگ قرمز استفاده کرد. بهتر است یکی از رنگهای گرم یا سرد بر صحنه غالب باشد. غلبه یک درجه حرارت بر دیگری هماهنگی رنگ تصویر را بهبود میبخشد. نسبت نصف رنگ سرد و نصف گرم مناسب نیست.ثابت شده است که رنگهای گرم بهخصوص زرد و قرمز حس نزدیکی ورنگهای سرد به خصوص آبی و بنفش حس دوری ایجاد میکنند. هنگام قرار دادن عناصر طبیعت بیجان کنار هم از این خصوصیات سرد و گرم استفاده میشود. گامهای هماهنگ گرم و سرد جوهره هماهنگی رنگ را تشکیل میدهند و به نام گامهای رنگهای حرارتی معروفند.
صفحه ۱۰،نشریه بسامد شماره ۱۰۰