انواع کنتراست رنگ
هفت نوع کنتراست ابزار ترکیببندی رنگها هستند.
1) کنتراست مقدار (Value)
کنتراست مقدار، شاید واضحترین نوع کنتراست باشد که با تغییرآن دریافت رنگ سریعتر میشود. هنگام مشاهدة تصویری رنگی با کنتراست زیاد ممکن است متوجه رنگ نشویم. زیرا ذهن را درگیر میکند. کم بودن تعداد رنگ به کار رفته از ویژگیهای تمام ترکیببندیها بر اساس کنتراست تیره روشنی است. خصوصیت دیگر این نوع ترکیبببندی، مرتب بودن سطوح آن است. در شکل87 اثر زورباران(نقاش اسپانیایی) نارنجها، لیموها، بخش روشن سبد، سطوح روشن گل و فنجان همه درجه تیره-روشنی یکسان دارند.

2)کنتراست فام(Hue)
کنتراست فام، پایهایترین نوع کنترل کنتراست رنگ است. مشکلترین کار در مورد کنتراست فام، نیاز به نمایش مناسب، تصمیمگیری در مورد رنگ و تهیة لباسها و وسایل صحنه است. در شکل 88 کارگردان هنری و نورپرداز عمداً با تک رنگ کردن تصویر، کاری کردهاند تا فضای اتاق تاریک و شاد باشد. نتیجه کار خیلی اشباع است، اما کنتراست رنگ خیلی کم است به طوری که همه رنگها همان طور که در وکتوراسکوپ دیده میشود، در محدودة باریکی قرار میگیرند.

اشباع در مثال شکل 89 از تصویر قبلی کمتر است، اما کنتراست رنگ زیادی دارد. بازوهای نمودار وکتور اسکوپ در چندین جهت از مرکز گسترش یافتهاند. این تصویر کنتراست رنگ وسیعی دارد و شامل انواع رنگهاست. به هنگام کار با وکتوراسکوپ برای حذف رنگهای ناخواسته وساخت نمای بصری باید به این موارد توجه داشت:

* حذف مایة رنگی از تصویر، تا اینکه سایهها و روشنیها در مرکز وکتوراسکوپ قرار گیرند و قلههای رنگی نمودار وکتور اسکوپ پیرامون مرکز در زوایای متفاوت توزیع شوند.
* برای افزایش اشباع رنگهای تصویر بایستی همه رنگها را در وکتور اسکوپ به سمت بیرون و لبههای کناری کشید تا فاصلة بین خوشههای رنگهای متفاوت زیاد شود و کنتراست رنگ افزایش یابد.
* برای افزایش اشباع، بعضی از رنگهای پس زمینه را انتخاب میکنیم و اشباع آنها را تغییر میدهیم. شکل 90 مقدار کمیمایة نارنجی دارد و اشباع کلی نیز کم است در نتیجه باعث میشود کنتراست تصویر، پائین به نظر بیاید.

برای افزایش کنتراست رنگ باید مایة رنگی حذف شود، اشباع افزایش یابد، جنس رنگ قرمز و نارنجی حذف شوند تا سبزی های درختان در پس زمینه آشکار شوند.حتی میتوان آبی آسمان و بازتابهای آب را پوشش داد.
در شکل 91 پس از تغییرات، با نگاه به وکتور اسکوپ دیده میشود که نمودار، بیشتر به مرکز آمده و کشیدگی بیشتری یافته و در جهات بیشتری گسترده شده است.

3) کنتراست گرم و سرد(Cold- Warm)
نوع دیگری از کنتراست رنگ، ترکیب رنگهای گرم و سرد است. ایجاد کنتراست گرم و سرد به مهارت خاصی نیاز دارد و در واقع وابسته به دمای رنگ طبیعی موجود در صحنه است. این کنتراست در نماهایی که منابع نور ترکیبی دارند، به کار میرود. کنتراست گرم و سرد در بعضی مواقع به صورت اثر متقابل بین رنگهای گرم صورت و نوری که در پس زمینه وجود دارد، آشکار میشود.
در شکل 92 فضای داخلی اتومبیل عمداً آبی شده تا در تقابل با چهره بازیگر کنتراست گرم و سرد را به وجود آورد. اگر بخواهیم کنتراست گرم و سرد به تصویری اضافه شود میتوان با استفاده از کنترلهای موجود رنگ سطوح مختلف تصویر را تغییر داد. یعنی به روشنی ها گرما اضافه کرد و سطوح میانی را تیرهتر و سایهها را سرد کرد.

در شکل93 روشنیهای گرم، هنرپیشه زن را از زمینه آبی جدا میکند. از طرفی صورت بازیگر مرد نورش را از تابش نور زمینه میگیرد به طوری که انگار صورت او در پس زمینه ادغام شده است.

شکل 94 نقاشی اثر کلودمونه(نقاش فرانسوی) است. مونه متوجه شد نور و سایه، رنگ واقعی اشیا را به سرد وگرم تبدیل میکند. در منظرههای او کنتراست تیره-روشن، جای خود را به نقاشیهایی با کنتراست گرم و سرد میداد. در نقاشیهای امپرسیونیستها آبی شفاف و سرد آسمان و فضا به صورت رنگ تیره در همه جا حضور دارد و در کنتراست با رنگهای گرم نور آفتاب قرار میگیرد.

جیمز کامرون در فیلم ترمیناتور2 نورهای با دمای رنگ متفاوت را بسیار به کار برده است. در شکل95 کنتراست دمای رنگ با رنگهای آبی و نارنجی نشان داده میشود.

4) کنتراست مکمل(Complementary)
از مدتها قبل نقاشان و طراحان، رنگهایی را که مکمل هم هستند کنار هم میگذاشتند تا اثر همدیگر را تشدید کنند. این نوع کنتراست نگاه بیننده را جلب میکند، ولی اگرخیلی باعث پرت کردن حواس تماشاگر شود نیاز به تصحیح خواهد داشت. در شکل 96 بلوز آبی کمرنگ تقریباً مکمل رنگ بژ محیط پشت است در نتیجه با اینکه بلوز اشباع رنگ زیادی ندارد مقداری کنتراست رنگ به تصویر اضافه میکند.

در شاتهای با کنتراست مکمل دو بازوی نمودار وکتوراسکوپ تقریباً در جهات مخالف هم به سمت بیرون کشیده میشوند. از طرفی امکان دارد که وجود کنتراست مکمل در یک نما باعث پرت کردن حواس بیننده شود و لازم باشد کنتراست مکمل کاهش یابد. این کار به وسیله تغییر رنگ، با کاهش کنتراست مکمل یا به وسیله کاهش اشباع موضوعاتی که باعث آزارند انجام میشود. در شکل97 رنگ نارنجی توپ بسکتبال در پسزمینه با رنگ دیوار که به رنگ آبی نقاشی شده ایجاد کنتراست مکمل میکند وسبب میشود که نگاه بیننده از بازیگر پرت شود.

در این شرایط با استفاده از ابزارهایی که در نرم افزارهای تصحیح رنگ وجود دارد میتوان برای مثال اشباع رنگ نارنجی توپ را کم کرد.
نقاشی شکل 98 اثر پل سزان است. ترکیب بندی منطقی از نظر »سزان« سازمان بندی تصویر با تقسیم سطوح با دادن خصلت هندسی و ریتمیک به فرم های طبیعی و رنگ آمیزی بر حسب روابط تیره روشنیهای رنگ های دایره رنگ بود. بنابراین با مشاهده این منظره سازمان بندی سه سطح افقی به وضوح مشاهده میشود .در این سه سطح مجزا، اساساً چهار رنگ به کار گرفته شده است. در زمینه جلو از رنگ بنفش– قهوهای تیره استفاده شده است در زمینه وسط زرد – سبز و نارنجی حاکم است و در زمینه عقب آبی به چشم میخورد. بنفش / زرد – سبز و نارنجی / آبی دو زوج مکمل هستند که با مدولاسیون های پیچیده با هم آمیختهاند در زمینه جلو قهوهای – بنفش به سوی قهوهای قرمز و آبی بنفش حرکت کرده است این رنگها گاه خالص و گاه ناخالصاند.

رنگ های آبی ناخالص ترکیب را کامل میکنند. در زمینه وسط جایی که زرد – سبز و نارنجی حاکم است به تدریج به زرد – سبز به زرد و آبی – سبز به زرد و قرمز – نارنجی تغییر یافته است. بنابراین طیفی رنگی از قرمز – نارنجی از طریق زرد به سوی آبی – سبز به وجود آمده است. گاهی قطعات آبی روشن در کنار نارنجی کنتراست مکمل ایجاد میکند. سطوح آبی سرد در این سطح در ایجاد حالت ریتمیک نقش موثری دارد و درخشش نارنجی را افزایش میدهند.
5)کنتراست همزمان(Simultaneous)
این نوع کنتراست مربوط به اثری است که رنگ پس زمینه روی اشیا میگذارد. نشان دادن این اثر درنماهای واقعی مشکل است. اما درشکل99 میتوان آن را به خوبی مشاهده کرد. در سه تصویر شکل 99 رنگ دیوار پس زمینه تغییر داده شده ولی رنگ چهره زن در هر سه تصویر ثابت است. درهمه نماها در جلو و عقب تصویرها صورت زن تحت تاثیر رنگی است که محیط اطراف او را فرا گرفته است.

دراین مثال دیده میشود که چگونه کنتراست همزمانی اغلب مانع انطباق نماهای با پس زمینة متفاوت میشود. مثال دیگر نمای ابرهای سفید پف کرده درآسمان آبی اشباع است که میتواند حس زرد بودن ابرها را ایجاد کند، حتی اگر اسکوپ نشان دهد که ابرها از نظر رنگ خنثی هستند.
6) کنتراست اشباع(Saturation)
حتی در نمای تک رنگ مثلاً نمایی که بیشتر آن را زمین یا خاک گرفته میتوان حداقل تعدادی کنتراست بین اشیایی که اصلاً اشباع نیستند و موضوعاتی که شدیداً اشباع هستند پیدا کرد. این روش میتواند کمک خوبی برای فرق گذاشتن بین موضوع جلوی تصویر و پس زمینهای با رنگهای مشابه باشد.
در شکل 100 وکتوراسکوپ نشان میدهد که جنس رنگ مرد با دیوار مشابه است. اما جدا شدن مرد از پس زمینه فقط به دلیل تیرهتر بودن پوستش نیست بلکه به این دلیل است که اشباع او از دیوار کمتر است. بنابراین کنتراست به وجود آمده به تمایز عناصر پیش زمینه از پس زمینه کمک میکند.

شکل 101 تصویری تک رنگ با رنگ گرم است که در وکتور اسکوپ بصورت یک لکه رنگ نارنجی ظاهر شده است.

برای ایجاد کنتراست بهتر بین زن در پیش زمینه صحنه و پس زمینه میتوان با استفاده از تصحیح رنگ ثانویه، اشباع پس زمینه را کمیکاهش داد (لازم نیست تماماً کم کرد و میتوان گرمینور کلی را حفظ کرد) و در ضمن اشباع صورت زن را افزایش داد. دیده میشود که جنس رنگ در شکل102 تغییر نکرده ولی قامت بازیگر زن در این نما، کمی بیشتر از پس زمینه جدا که باعث عمق صحنه شده است.

بعلاوه توجه بیننده به او بیشتر جلب میشود. نمودار وکتوراسکوپ نیز از یک تکه به شکلی متفاوت که به دو جهت قرمز-نارنجی و زرد گرم معطوف است، تغییر یافته است.
تصاویر شکل 103 قوی و ضعیف شدن شدت رنگ در فیلم بری لیندون از استنلی کوبریک را نشان میدهند. رنگ در این فیلم واقعاً یکی از اجزا میزانسن فیلم است. افزایش اشباع یا پرمایه شدن رنگ زرد موجب قوی شدن آن شده است. با تقابل این دو صحنه از فیلم میتوان فهمید که رنگها در هر لحظه چه نقش تعیین کنندهای در داستانگویی دارند.


کوبریک درتمام صحنههای بری لیندون از نور کاملاً طبیعی، یعنی نور شمع برای صحنههای شب و نور خورشید برای فضای روز استفاده کرده است.
7) کنتراست گسترش(Extension)
آخرین جنبه از کنتراست رنگ، موقعی به کار میآید که تفاوت رنگ خیلی کمیدر صحنة تک رنگ وجود دارد. برای مثال درشکل 104 با نورپردازی گرم، صحنه لبریز از رنگهای نارنجی ،قهوهای، بژ و برنزی است و چیزی که تصویر را از یکنواختی رنگ خارج میکند بازتابهای سبز بشاش لامپها است.

پراکندگی کوچک در نمودار وکتوراسکوپ مربوط به رنگ سبز است و به طور کامل از گسترة رنگهای دیگر محیط قابل تشخیص است و اهمیت زیادی دارد که همان اصل کنتراست گسترش است.
تفاوت بین کنتراست گسترش و کنتراست مکمل این است که کنتراست گسترش از رنگهای دایره رنگ که در همجواری رنگ مسلط صحنه هستند، استفاده میکند. همچنین کنتراست گسترش برافزایش اشباع رنگ نواحی کوچک در مقابل نواحی بزرگ تکیه میکند. این حالت بیشتر در صحنههای تک رنگ نمود مییابد. برای مثال تصویر 105 نور گرمیدارد. درچوبی تا کاغذدیواری به رنگ بژ اشباع هستند، اما عناصر خیلی جدا نشدهاند.

با بیشتر کردن رنگ آبی کراوات، شخصیت صحنه بیشتر به چشم میآید(شکل 106) و در نتیجه با تسلط رنگ موجود در صحنه با استفاده از کنتراست گسترش، کراوات از پس زمینه جدا میشود.

هماهنگی رنگها
هارمونی (هماهنگی) واژه یونانی و نام یکی از دختران آفرودیت الهه زیبایی است. هارمونی را -به عنوان یکی از ارکان زیبایی- اولین بار افلاطون و ارسطو در موسیقی مطرح کردند و از آن پس در ایجاد آثار موسیقیایی، اصل قرار گرفت. بعد از مطرح شدن هماهنگی و تاثیرش در زیبایی طولی نکشید که نه فقط در موسیقی و اصوات که در سایر هنرها به ویژه در نقاشی مطرح و پذیرفته شد. دیدن، نیاز به حضور ساختاری منطقی دارد و هماهنگی رنگی میتواند علاقه به دیدن و حس تعادل را به وجود آورد. هماهنگی، تقابل بین رنگهاست. هماهنگی اشاره به تناسبهای مشخص براساس چرخه رنگ دارد. چندین نوع چرخه رنگ وجود دارند اما چرخه رنگهای سه گانه بیشتر به کار میرود. این چرخه شامل 12رنگ است که در کنار یکدیگر و در یک دایره قرار گرفتهاند چرخه رنگ مهمترین ابزار بصری برای ساختن هماهنگی رنگهاست(شکل 107).
